از کودکی شروع میکنیم :
در کودکی:
پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم
صورتشان را نوازش میکرد
دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی
به ماتحتشان میخورد.
خودتان قضاوت کنید : کدام ضربه درد بیشتری
دارد؟
روزهای جمعه که
مدرسه ها تعطیل بود :
پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف
نان بودند
دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند
هنگامی که کارنامه
ها را به دست والدین محترم میدادند :
پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می
خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون
دخترها هیچی نمیشدند . چون قرار بود در آینده
ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود
هنگامی که پدر
خانواده شب به منزل می آمد : پسرها
فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر ، کار دستشان ندهد
دخترها به بغل پدر میپریدند و چپ و راست قربون
صدقه میشنویدند
روز اول مهر ماه
که مدرسه ها باز میشد : پسرهای
عزیز کله هایشان را با نمره ۴ میزدند و مزین به لغت نامانوس کچل میشدند
دخترها فقط به پسرها میگفتند : چطوری کچل ؟
در ۱۸ سالگی :
پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که
دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و ۲ سال از زندگیشان هدر نرود
دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است
.
در هنگام نمره گرفتن :
پسرها پدر خودشان را در می آورند تا ۹٫۵ آنها
۱۰ شود و باز هم استاد قبول نکرده و در آخر می افتند
دخترها فقط پیش استاد میروند و یک لبخند
میزنند و نمره ۴٫۵ آنها به ۱۷ تبدیل میشود
.
در کافی شاپ :
پسرها حساب میکنند.
دخترها میگویند : مرسی
!
هنگام خواستگاری :
پسرها باید خانه ، ماشین ، شغل مناسب ، مدرک
دهن پر کن ، قد رشید ، هیکل خوش فرم ، خوشتیپ و هزارتا کوفت و زهر مار داشته باشند
و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب و …. برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری
برای نشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند
دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف
نزنند
هنگام ازدواج : پسرها باید شیربها ، مهریه ، خرید عروسی ، جواهرات گوناگون ، جشن و سالن و … را از سر قبر پدرشون تهیه کنند
دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهزیه از اوان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزارتا منت آنها را قبول کرده ، دور ریخته و یه سری جدید بخرد
هنگام زندگی عشقولانه دو نفره:پسرها باید بگویند : چشم ، و البته اگر هم نگویند دو قطره اشک کنار چشمان مژگان خانم ها آنها را وادار به چشم گفتن میکند
دخترها هم باید دستور بدهند و دیگر هیچ
.
کار کردن :
پسرها مثل سگ پا سوخته باید از صبح خروس خوان
تا آخر شب کار کنند و همش تو فکر غرولند مدیر و قسط عقب افتاده بانک و قبض برق و
آب باشند و در آخر نعششان را با بدبختی به خانه برسانند
دختر ها فقط کافی است که کلید ماشین لباس شویی
، کلید ماشین ظرفشویی و کلید مایکرو فر را فشار دهند و در حالیکه ناخن هایشان را
مانی کور میکنند با مادرشان در مورد رنگ موی دختر خاله جاری عمه خانم فرخ
زمان خانم بحث و تحلیل علمی داشته باشند …
بسی جالب ناک و تفکر برانگیز بود
مرد=خواب+خوراک+کار+درآمد
و
الاغ=خواب+خوراک+کار
پس
مرد=الاغ+درآمد
و
مرد-درآمد=الاغ