مجله ی اول

 بچه ها این شعر پشت جلد چاپ میشه نظر بدید... 

من ز بغض خود شکست خورده ام 

 اعتراف کردم آنچه گفت , گفتم و رها شدم 

 « من زبغض خود شکست خورده ام » , بگو رها شوی ... 

 گفتم و رها شدم .  

غم چه خنده دار بود آن زمان که گفتمش شکست خورده ام ؛ 

 خنده دارتر شدم ,  

شکست غم که جای خنده بود 

 بغض من شکست و غم شکست و عالمی که خنده زد به ما 

 خود خمار خنده های غم فزای بود ... 

 غم همیشه در گدایی توجه است 

 مدّعی و در کمین ... 

 

مدّعی سرسریر آنچه زندگیست ؛  

در کمین فتح قصر قلب و قلب قصر فتح راه آزادگیست.  

ولی شکست غم که خنده دار بود شکستن کسی ز بغض خود . 

 باور کسی نشد برون . 

 شکست غم شکست و من رها شدم . 

 شکستنش به راحتی خنده دار بودن است .  

به راحتی آفرید بیستون ... 

 ولی اگر شکست ساده است به سادگی راحتی !  

توجهش نکن توجهش نکن بخند و از رهی سوای او رها گذر  

رها گذر که غم رهایی تورا نشانه میکند . 

 و گر رهایی از تنی جدا شود , 

 مرده است  

سنگ و خاک  

مرگ او فرا رسیده است و مرده است ...

نظرات 4 + ارسال نظر
Godfather جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 21:45

ع ا ل ی !!!

bn7000 شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 17:50

سلام معین جان
شعر خیلی قشنگیه
یه رفیق دارم که شکسته نستعلیق رو خیلی زیبا می نویسه. اگه می خوای بگم این شعر رو بنویسه. بعد اسکنش می کنیم و پشت مجله قرارش می دیم. من این چند روز به مناسبت های مختلف این روش رو امتحان کردم. خوب جواب می ده.

اگر این کار رو بکنی که خیلی عالی میشه...
فقط یکی بگه چطوری میشه از کامپیوتر به وب تصویر وارد کنیم تا من نصویر اصلیش (که جای مصراع ها رو مشخص کرده رو بذارم ؟
اگرم ایمیلت رو بنویسی که جخ بیتر ...

م.ح دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:57

پیچیده بود
ولی قشنگ!

Godfather سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:12

http://mypicx.com/
این یک سایت خوب برای آپلود عکس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد